**مشاهیر باستان**
زندگی نامه مشاهیر و نامداران

 
تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

در سال 250   حسن بن ریدی علوی معروف به داعی کبیر در مازندران خروج کرد . وهسودان پسر جستان نیز که پادشاه دیلمان بود ، بیعت او را پذیرفت . ولی سال دیگر وهسودان معلوم نیست به چه سببی از داعی برگشت و در همان سال وهسودان وفات یافت  . معروفترین پادشاه جستانی پسروهسودان ، جستان است ( جستان سوم ) و نزدیک پنجاه سال فرمانروایی کرد و باداعی کبیر جانشین او بیعت داشت. جستان با کمک علویان ری را تاراج نمود. مردم ری ناگزیربر دو هزار درهم به علویان و جستانیان داده صلح کردند. جستان احمد بن عیسی را در آنجا گذارده خویشتن با کوکبی آهنگ قزوین کردند.
چنانچه مشاهده می کنید علویان این مخالفان سرسخت خلافت عباسی ، مناطق کوهستانی طالقان و اطراف آن و بطور کلی دیلمان را مامن مناسبی برای مخالفت یافته بودند و با تبعیت با آل جستان به حملات خود به ری و قزوین اسباب خشم عباسیان را فراهم نموده بودند . طبری در سال 259 هجوم دیگر جستان بر قزوین و جنگ او با محمد بن فضل قزوینی و شکست جستان را می نگارد. در سال 260 هجری قمری طبری جنگ داعی را با یعقوب لیث صفاری به رشته تحریر در آورده و می گوید :جستان از یاران داعی به شمار می رفت و پیداست که او در تبعیت خود با داعی تا آخر پایدار و استوار بوده است. در سال 270 هجری قمری داعی کبیر بدرود گفته برادرش محمدبه نام داعی صغیر جانشین او شد. جستان بیعت محمد را نیز نپذیرفت.
ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان ، رویان و مازندران در ذکر حکومت داعی صغیر ( در سال سال 276 هجری قمری ) مطالب سودمندی راجع به طالقان نوشته و راجع به فتح قلعه گیله کیا طالقان می نویسد : " آنکه داعی محمد با اصفهبد قارن بد بود. اصفهبد رستم به امیر خراسان پیوست . امیر خراسان " رافع بن هرثمه " ب.د. او را با لشکر خراسان به مازندران می آورد و داعی اقمت نتوانست نمود. آمل را بگذاشت و به کچور رفت و کچور را حصاری قوی کرد. رافع در عقب او به کچور آمد. داعی بگریخت و به دیلمستان رفت. رافع چهار ماه در کجور بماند. و کار مردم رویان سخت شد و اصفهبد رستم با رافع بود و داعی لشکر دیلمستان را جمع کرد و مردم کلار را دعوت نمود ، اجابت کردند و به چالوس آمد و نایب رافع را بگرفت . رافع اصفهبد پادوسیان را به ساحل دریای بنفشه گون بداشت و خود به اهلم رفت .
چون کار به اصفهبدان تنگ شد ، رافع از اهلم بازگشت به دهی که خراج می خوانند به چهار فرسخس چالوس فرود آمد. داعی بگریخت و به وازه کوه . رافع به لنکا فرود آمد و اموال بسیار از مردم آن دیار به مصادره بستاند . از آنجا به طالقان رفت و آن ملک را خراب کرد و غله بسوزاند و مدتی در طالقان مکث نمود و قلعه گیله کیا را به قهر و غلبه بستاند. تاجستان بن هسودان که حاکم دیلمان بود با او عهد گرفت که داعی را مدد نکند. بر این قرار کردند ورافع به قزوین رفت ."
شاید رافع از معدود دشمنان بود که با دیلمان درون خانه آنان جنگید  با جنگ از این سوی تا آن سوی آن را در نوردید پس از آنکه محمدبن زی د داعی (270-287 هجری قمری ) در جنگ با امیر سامانی کشته شد و سرانجام سر او را به بخارا پیش امیر اسماعیل سامانی فرستاندند ، مدت 13 سال طبرستان در دست فرمانبرداران سامانیان بود .سپس داعی حسن بن علی ، معروف به ناصر کبیر، ( از نوادگان امام زین العابدین ) سامانیان را در طبرستان مغلوب ساخت . جستان که با ناصر بیعت نمود و به یاری او شتافته به خون خواهی محمدبن زید ، سامانیان را شکست داد.



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

    محمد بن طاهر : درعهد خلافت احمد المستعين بالله بن محمد بن معتصم ‹ 248- 251 هـ ق › به مقام حکومت خراسان دست يافت، محمد بن طاهر بن عبدالله بن طاهر درسال 237هـ ق حاكم بغداد واز248هـ ق تا 259هـ ق حكمران خراسان بود، ودرسال 269هـ ق درگذشت. گرديزي محمد بن طاهر را مردي “ غافل وبي عاقبت ” ومشروب خوارمعرفي نموده است، كه “بطرب وشادي مشغول گشت. ” وبه سبب همين غفلت اوبود كه درسال 251هـ ق درطبرستان شورش گرديد، وسليمان بن عبدالله بن طاهر ازطبرستان دراثر شورش ياد شده دفاع كرده نتوانست ومجبوربه هزيمت گرديد، ودراخرهم پسران هم محمد طاهر ازروي حسادت با يعـقوب ليث صفار تباني كردند، وهمكارشدند، بدين گـونه يعـقوب ليـث صفار توانست خراسان را ازدست محمد بن طاهرتصرف نموده وخود به حكومت ولايت مذكور دست يابد.         جورجاني محمد بن طاهر را ادب دوست معرفي ميدارد كه به شعر وفضل موصوف بوده است، ولي درلهو عشرت نيز حيص ميورزيده است، آنچه درباره انتقال قدرت ازمحمد بن طاهر به يعقوب ليث صفارجالب مينمايد اينست كه چون يعقوب ليث به نزديك نيشاپور رسيد، محمد برايش پيام فرستاد كه اگرچنانچه ادعاي امارت دارد، بايد فرمان اميرالمؤمنين ‹ منظورخليفه بغداد › با منشور امارت را دريافت كرده باشد، لي يعقوب درپاسخ شمشيرش را ازنيام كشيده به رسول امير محمد بن طاهر نشان داد وچنين اظهارنمود،‌“ حجت ومثال من اينست . ”

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

طاهر دوم : فرزند عبدالله ازسوي واثق بالله هارون ‹ 227- 232هـ ق › به حکومت خراسان مقرر گرديد، كنيت طاهر ابوالطيب بود، وي درزمان متوكل ‹ 122- 247هـ ق › وعهد منتمر‹ دوران خلافت  248- 274هـ ق › نيزبه قيام خويش برقرار ماند، طاهر برادرخود مصعب را درنيشاپور حاكم مقرركرد. سال وفات طاهر 248هـ ق بود.

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

عبدالله بن طاهر : فرزند طاهر بن حسين بن مصعب بن زريق ازموالي طلحه الطلحات بود. عبدالله بسال 182هـ ق بدنيا آمد، قبلا عبدالله حکومت نواحي جزيره ‹‌ بين النهرين › شام، مصروافريقيه را بعهده داشت، وبدنبال وفات طلحه بن طاهر، مأمون خليفه عباسي درسال212هـ ق سرزمين هاي شرقي خلافت را به عبدالله سپرد، وي درنيشاپور مركز حكومت خراسان تا روزگار معتصم وآغـاز خلافت واثـق حكم راند ودرتاريخ روز چهارشنبه دهـم ربيع الاول سال 230هـ ق وفات يافت .
         عبدالله دربرابر قيام با يك خرم دين وخوارج درنيشاپورجنگيده وعصيانگران را سركوب نمود وبعد دربرابر مازيار
بن قارون كه درطبرستان بپا خاسته بود، شتافت واورا دستگيرنموده نزد خليفه عباسي معتصم فرستاد.
         عبدالله فرزند طاهر مرد عالم وفاضل وادب دوست كريمي بود. حزبوزه “ عبدلاوي” درمصر باومنصوب است، بقول گرديزي “ مرعبدالله بن طاهر را رسمهاي نيكو بسياراست : يكي آنست كه بهمه كارداران نامه نوشت :” كه حجت برگرفتم شمارا تا ازخواب بيدار شويد وازخيرگي بيرون آئيد وسلاح خويش بجوئيد وبا برزگران لايت مدارا كنيد وكشاورزي كه ضعيف گردد، اورا قوت دهيد وبجاي خويش بازآريد كه خداي عزوجل ازدست هاي ايشان طعام كرده است واز زبانهاي ايشان سلام كرده است، وبيداركردن برايشان حرام كرده است، وعبدالله بن طاهرگفتي :“ كه علم بارزاني     و نا ارزاني ببايد داد كه علم خويشتندارترازآنست كه با نا ارزاينات قراركند. ”
         بارتولد به اسناد طبري گويد : درسال مرگ عبدالله بن طاهر خراج همه نواحي تابع وي معادل 48 ميليون دهم بود. خراجي كه عبدالله بن خليفه ميپرداخته ‹44846000 › درهم و13 رأس اسب اميل و2000 بنده ازفزان به قيمت 600000 درهم و1187 قطعه پارچه و1300 قطعه آهن بود، اين ارقام مربوط به سالهاي 211-212هـ ق ‹ 826-828م › ميباشد. درسال 221هـ ق = 836 م عبدالله تعهد كردكه بر روي هم 38 ميليون درهم بپردازد ودرين مبلغ بهاي بردگان ارسالي وگوسفندان وپارچه هاي پنبه اي گنجانده شده بود. ظاهرأ باقي درامد به كيسه طاهريان ميرفته. خراج خراسان به چهل مليون درهم تخمين زده ميشد واين مبلع سواي خمس نايم بود كه در غزوات به خاطردين كه كلا ازان طاهريان مي    شده. گذشته ازاين طاهريان ازعراق 13 ميليون درهم سواي هدايات دريافت ميداشتند، خراج خراسان تقريبأ همين ارقام براي دوران سامانيان        نيزصدق ميكند.
طاهر دوم : فرزند عبدالله ازسوي واثق بالله هارون ‹ 227- 232هـ ق › به حكومت خراسان مقرر گرديد، كنيت طاهر ابوالطيب بود، وي درزمان متوكل ‹ 122- 247هـ ق › وعهد منتمر‹ دوران خلافت  248- 274هـ ق › نيزبه قيام خويش برقرار ماند، طاهر برادرخود مصعب را درنيشاپور حاكم مقرركرد. سال وفات طاهر 248هـ ق بود.
 

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

   طلحه : فرزند طاهردرسال 207هـ ق والي خراسان شد وروزيکشنبه 27 ربيع الاول 213هـ ق ازجهان رفت. گرديزي گويد : “ وچون طاهر‘بمرد پسراو به ولايت خراسان بنشست، وميان طلحه وحمزه خارجي حربها فراوان بود. پس حمزه اندرسنه ثلث عتر ومأتين ‹213 › كشته شد000 هم اندران سال طلحه ‘بمرد. ”
ازبيان حمزه بن حسن مؤرخ قرن چهارم هجري قمري- چنين برميايد كه طلحه بعنوان خليفه ي عبدالله بن طاهر- درخراسان ازسوي مأمون مقررگرديده بود، ولي طلحه به نام خود با مأمون مكاتبه ميكرد ونام عبدالله را نميبرد. طلحه مدت پنج سال درخراسان زمين يعني نواحي شرقي خلافت عباسي حكم رانـد وسرانجام روزيكشنبه سـه روزمـانـده از ربيع الاول سال 213هـ ق درگذشت.
ازگزارش طبري برميايد كه خـراسان درايـن دوران اقتصاد شگوفان داشته است، چنانچه طلحه بن طاهر براي احمد بـن ابي خالد فرستاده مأمون سه هزار هزاردرهم ‹ سه مليون › با لوازمي به بهاي دوهزار هزاردرهم ‹ دومليون › وبه ابراهيم بن عباس دبير احمد بن الي خالد نيز پنجصد هزاردرهم بخشيد.
 


ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 26 صفحه بعد

اسلایدر