**مشاهیر باستان**
زندگی نامه مشاهیر و نامداران

 
تاريخ : یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

فرهاد چهارم پسر ارد اول بود ، که از سوی پدر به جانشینی انتخاب شد . و خود ارد از سلطنت کناره گرفت . مادر او رامشگری یونانی بود . . فرهاد چهارم در نخستین اقدام خود پس از ریسدن به قدرت ، دست به کشتار بزرگی در دودمانش زد ، روایت شده که همه برادرانش را بکشت و سپس به خیال نابودی پدر افتاد . ارد به بیماری استسقا دچار بود و از اینرو فرهاد در دوایی که هر روز پزشکان برای ارد می بردند مقداری زهر می ریخت ، ولی اتفاقا" زهر در مزاج ارد موثر افتاد و به جای قتلش باعث بهبودش گردید . ، فرهاد که اوضاع را چنین دید جمعی را واداشت تا ارد را خفه کنند. فرهاد چهارم این کشتار را متوجه بزرگان نیز کرد و عده زیادی از آنان را نیز بکشت . در این میان آنتونیوس سردار روم تصمیم گرفت تا از نارضایتی ایرانیان از فرهاد چهارم استفاده کرده و به ایران حمله کند ، اما در انتها با 24 هزار کشته مجبور به عقب نشینی گردید . فرهاد چهارم تنوانست پس از آن ارمنستان را نیز مجددا" تسخیر و پادشاه آنجا یعنی آرتاوازدسرا مغلوب نماید . بعد از آن چون فرهاد چهارم خود را در جبهه جنگ با روم پیروز دید ، مغرور گشته و ستم و بیداد را پیش گرفت . لیک مردم به رهبری تیرداد در سال 33 قبل از میلاد بر او شوریدند . فرهاد چهارم مجبور به فرار از ایران شد و به روایتی تمام زنانش را کشت تا به دست دشمن نیفتاند . از این سوی نیز تیرداد به تخت سلطنت نشست . اما فرهاد به یاری سکاها مجددا" به ایران بازگشت و مجددا" بر تخت سلطنت نشست . تیرداد نیز پسر کوچک فرهاد چهارم را برداشته به نزد اکتاویوس قیصر روم که در آن زمان در سوریه به سر می برد رفت . در انتها در سال 20 قبل از میلاد ، فرهاد چهارم پذیرفت پرچمها و اسرای رومی را که در جنگ حرّان به چنگ ایرانیان افتاده بود با پسرش معاوضه نماید و این کار باعث شور و شعف بسیار در روم گشت . از آن سوی اکتاویوس به منظور حفظ روابط دوستانه با ایران کنیزی ایتالیایی به نام موزا را به عنوان هدیه برای فرهاد چهارم فرستاد . فرهاد بعدها از موزا صاحب پسری به نام فرهادک شد . فرهاد نیز چهار پسر خود را به روم فرستاد تا مقیم روم باشند ، و بدلیل این حسن تدبیر ، جنگ میان ایران و روم به مدت 100 سال متوقف گشت ، در اواخر عمر فرهاد چهارم پسر خود فرهادک از ملکه موزا را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد  ، اما فرهادک منتظر مرگ طبیعی پدر نشد و با کمک مادرش زهری را ترتیب داده و فرهاد چهارم را به وسیله آن کشت .مدت حکومت فرهاد چهارم حدود 35 سال از 37 تا 2 قبل از میلاد بود .



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

ارد اول پسر فرهاد سوم بود که به یاری برادرش ، پدرش را کشت و هم در زمان حکومت یرادرش به علت اختلافی که میانشان پدیدار شد ، برادر را نیز به قتل رسانید و خود به قدرت رسید ، در زمان مورد بحث ، سه سردار بزرگ در روم زمامدار امور دولت گردیده بودند : پومپه ، سزار و کراسّوس. از این حکومت در تاریخ روم به حکومت سه مَرده اول یاد میکنند . کراسّوس به دولت اشکانی اعلام جنگ داد ، پس ارد اول سفرایی را به نزد کراسوس فرستاد ، اما مذاکرات به جایی نینجامید و بدینگونه جنگ مسلم شد . ارد نیز سورنا سردار معروف خود را به مقابله با رومیها فرستاد و خود به ارمنستان لشکر کشید . سپاهیان سورنا از شیوه دیرین خویش استفاده می کردند ، یعنی از برابر دشمن می گریختند ، اما ناگهان در روی اسب بازگشته و دشمن را تیر باران می کردند ، پارتیها با تیرباران شدید خود توانستند تعداد زیادی از رومیها را از پای درآورند . اگرچه رومیها در انتظار تمام شدن تیرهای پارتیان و آغاز جنگ تن به تن بودند ، اما انبوه فراوانی از تیر که در پشت سپاه پارتی ذخیره گشته بود ، این آرزوی ایشان را نقش بر آب ساخت . در این جنگ پسر کراسوس کشته شد ، پارتیها سر او را بریدند و بر نیزه زدند و بیدرنگ به سوی پدرش حمله کردند ، در آن جنگ بسیاری از رومیها کشته شدند ، سرانجام سورنا پس از مدتی توانست کراسوس را با وعده صلح جهت مذاکره به نزد خود بکشاند ، اگرچه کراسوس هیچ تمایلی به رفتن نداشت ، لیک سرداران و سپاهیانش او را به این کار واداشتند . چون کراسوس پیاده بود سورنا دستور داد تا اسبی برای او بیاورند ، کراسوس سوار بر اسب شد و چون میراخوران ایرانی خواهان هدایت اسب شدند ، رومیهای همراه کراسوس مانع گشتند ، خواستند زمام اسب را در دست گیرند . در همان هنگام طرفین به یکدیگر فشار آورده ، همه و غوغایی برخواست . اکتاویوس- سردار کراسوس- شمشیر خود را کشیده یک مهتر ایرانی را بکشت و خود نیز کشته شد . ناگهان در آن زمان یکی از پارتیان ضربه مهلکی به کراسوس زد و او را کشت . باید گفت در پشت چنین صحنه ساختگی ای ، یک برنامه حساب شده از سوی سورنا نهفته بود تا بدینگونه کراسوس در یک وضع مبهم به قتل برسد . متاسفانه ارد پس از این جنگ ، نسبت به سورنا حسادت ورزید و او راکشت . در سال 51 قبل از میلاد ارد پسرش را برای جنگ به سوریه فرستاد که این جنگ بدون نتیجه پایان یافت . در سال 39 و 40 قبل از میلاد جنگهای خونینی بین پارتیان و رومیها درگرفت که در نهایت با کشته شدن تعداد زیادی از پارتیها از جمله پاکور – پسر ارد – جنگ به نفع روم و شکست ایران پایان پذیرفت . گویند ارد پس از مرگ پاکور به شدت دچار غم و اندوه شد ، و پیوسته گریه و زاری میکرد  .وی 30 پسر داشت اما پاکور را از میان ایشان بسیار برتر و محبوب تر می داشت . سرانجام از آن حال بیرون آمد و پس دیگرش فرهاد را ولیعهد خویش کرده و از سلطنت کناره گرفت . فرهاد چهارم در نخستین اقدام خود پس از ریسدن به قدرت ، دست به کشتار بزرگی در دودمانش زد ، روایت شده که همه برادرانش را بکشت و سپس به خیال نابودی پدر افتاد . ارد به بیماری استسقا دچار بود و از اینرو فرهاد در دوایی که هر روز پزشکان برای ارد می بردند مقداری زهر می ریخت ، ولی اتفاقا" زهر در مزاج ارد موثر افتاد و به جای قتلش باعث بهبودش گردید . ، فرهاد که اوضاع را چنین دید جمعی را واداشت تا ارد را خفه کنند ، مدت حکومت ارد حدود 19 سال از 56 تا 37 قبل از میلاد بود .



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

مهرداد سوم پسر فرهاد سوم بود که پس از کشتن پدرش به قدرت رسید . مهرداد سوم در نخستین اقدام خود پس از رسیدن به قدرن ، به فکر جنگ با ارمنستان افتاد تا کردون را پس بگیرد ، مهرداد به ارمنستان لشکر کشید و اینکار را انجام داد . اما از این سو ارد – برادر مهرداد سوم – که در کشتن پدر به او کمک کرده بود ، با استفاده از غیبت مهرداد و سرگرمی او در ارمنستان ، با گروهی ازر بزرگان همدست شد و خود را پادشاه ایران خواند . مهرداد سوم با شنیدن این خبر به سرعت دست از جنگ کشید و خود را به ایران رسانید . ارد که توان پایداری را در خود ندید از برابر مهرداد گریخت . مهرداد نیز هرکس از همراهان ارد را یافت کشت و در این راه کار را به جایی رسانید که تمام بزرگان از او رویگردان شدند ، و به حکم مجلس سنا او را از سلطنت خلع کردند ، و ارد را به پادشاهی انتخاب کردند . و حکمرانی ماد بزرگ و کلده قدیم را به مهرداد دادند . اما مهرداد حاضر به این کار نشد و با سپاه ارد جنگیده و لیک شکست سختی خورد . پس به سال 55 قبل از میلاد  به نزد گابی نیوس – سردار رومی که در سوریه بود ، گریخت . لیک در همان هنگام پادشاه مصر از گابی نیوس یاری خواست و او که می دید در صورت یاری مصر ، مال فراوان نصیبش خواهد شد ، مهرداد را در سوریه حبس کرد و خود به کمک مصریها شتافت . اما دولت روم چنین رفتاری را از گابی نیوس نمی پسنید . گابی نیوس پس از بازگشت ، از ترس اینکه مبادا مهرداد از دست او به دولت روم شکایت کند ، مبلغ گزافی در خفا از مهرداد گرفت ، در زندان را باز کرد . مهرداد به طرف بابل رفت – و به ایالات عرب حوال بابل پناه برد و به یاری ایشان توانست شهر بابل و سلوسی را تصرف نماید . اما در همان زمان سورنا سردار معروف ارد ، سلوسی را تسخیر کرد . مهرداد به بابل رفت و در آنجا متحصن شد . به روایتی سورنا و به روایتی خود ارد به محاصره بابل پرداخت . مهرداد به دلیل نداشتن آذوقه تسلیم شد ، اما ارد برادرش را نبخشید و او را کشت . مدت حکومت مهرداد سوم 5 سال از سال 60 تا 55 قبل از میلاد بود .



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

فرهاد سوم پسر سنتروک بود که پس از پدرش به قدرت رسید . فرهاد سوم تصمیم داشت تا در درگیریهای روم با ارمنستان و پونت بیطرف بماند . اما جون به سال 66 قبل از میلاد ، پوپه – سردار معروف روم – به روم آمد هر یک از طرفین سعی کرد دولت اشکانی را به سمت خود جلب نماید . این بار فرهاد سوم به سوی روم رفت ، چون پومپه به او وعده داده بود ، که اگر فرهاد سوم با روم همکاری نماید ، دو ایالتی را که تیگران از دولت اشکانی متصرف کرده بود ، به آن باز خواهد گرداند . فرهادنیز با کمک مخالفان ارمنستان در جهت خدمت به روم به جنگ داخلی در ارمنستان دامن زد . به هر حال سراسر پادشاهی فرهاد سوم بین نزاع و درگیری با روم و ارمنستان سپری گشت ، تا سرانجام فهاد سوم به دست دو پسرش مهرداد و ارد مسموم و کشته شد ، وی نخستین شاه اشکانی بود که به دست پسرش کشته شد . اما از این زمان پدر کشی و برادر کشی در خانواده اشکانی آغاز گشت . مدت حکومت فرهاد سوم حدود 7 سال از سال 67 تا 60 قبل از میلاد بود .



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

پس از مهرداد دوم سنتروک به قدرت رسید ، برخی معتقدند که وی پسر مهرداد اول بوده و در موقع شکست فرهاد دوم از سکاها اسیر ایشان گشته و حدود 50 سال اسیر ایشان بوده و سرانجام به همراه طایفه ای از سکاها بر تخت نشسته است ، با این همه ، این روایات به طور قطع نمی باشند . اوضاع تاریخی این دوره در تاریکی و ابهام می باشد و اطلاع زیاد از آن در دست نیست . ظاهرا" در آشوب آن دوران میان ارمنستان و کاپادوکیه دولت اشکانی در بیطرفی به سر می برده . مدت حکومت سنتروک 9 سال از 76 تا 67 قبل از میلاد بوده است  



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

در سال 123 پ م، سال جلوس مهرداد دوم به تخت شاهنشاهی اشکانی، پدر او اردوان دوم در جنگ با لشکريان مهاجم سکا کشته شد. اين دومين پادشاه اشکانی بود که در مدتی کوتاه در جنگ با اين مهاجمين کشته می شد. بعد از حملات آنتيوخوس سوم در زمان اردوان اول/ارشک دوم، شاهنشاهی اشکانی هيچگاه در موقعيتی چنين خطير و شکننده قرار نگرفته بود.
يوستينوس از اين مهاجمين با عنوان «تخاری» ياد می کند. تخاری ها گروهی از صحرانشينان آسيای مرکزی بودند که همراه با ديگر مهاجمين، احتمالا" از جمله سکاها، به سرحدات غربی، يعنی بخش شرقی شاهنشاهی اشکانی، حمله می کردند. جنگهای ممتد اشکانيان با اين صحرا نشينان در آخر باعث ساکن شدن برخی از سکاها در منطقه باستانی زرنگ شد که بعدها به نام آنها سکستان و بعد «سيستان» ناميده شد. اما گروه ديگری از اين صحرا نشينان به دشتهای آسيای ميانه مراجعت کردند و برای مدتی اشکانيان را به حال خود گذاشتند.
در آغاز سلطنت مهرداد دوم، فرماندار بخشهای غربی شاهنشاهی اشکانی، هيمروس، از لشکريان حاکم جديد بابل باستان، هيسپائوسن، شکست خورد. نابسامانی های اين دوره از حکومت اشکانی، جنگهای فرهاد دوم و اردوان دوم، به هيسپائوسن اين فرصت را داد که به بابل حمله کند و عملا" حکومت تمام بخش جنوبی بين النهرين و غرب دشت خوز (عيلام باستان) را در دست بگيرد. پايتخت هيسپائوسن که احتمالا" در کنار رود کرخه ساخته شده بود و در تاريخ به عنوان «اسپاسينو خاراکس» شناخته می شود، مرکز جديدی شد برای سلطنت نوپای «خاراسن» يا «حکومت ميشان» که تا زمان ساسانيان دوام آورد.
مهرداد دوم در ابتدای سلطنت خود، با حمله به غرب ايران، هيسپائوسن را شکست داد و هيمروس را نيز از حکومت خلع کرد. از اين پس، سلطنت خاراسن به عنوان يکی از پادشاهيهای دستنشانده اشکانيان، به حکومت خود ادامه داد. مهرداد با خلع هيمروس، ايالت ماد را که يکی از ايالات اصلی شاهنشاهی اشکانی محسوب می شد، دوباره به زير اختيار مستقيم حکومت مرکزی در آورد.
در شرق مملکت، سکاهای مهاجر به جنوب، دست به تشکيل حکومتهای محلی زدند. يک گروه از سکاها با نابود کردن باقی مانده های حکومت يونانی-بلخی، سلطنت جديد سکايی را در اين منطقه پايه گذاردند که تا مدتها به عنوان قدرت اصلی اين منطقه شناخته می شد. اين حکومت در بعضی مواقع تحت اختيار شاهنشاهی اشکانی بود و در مواقع ديگر، در موقعيتی به عنوان متحد اين شاهنشاهی به سر می برد. از طرفی، سکاهای مهاجر به زرنگ، جزو شاهنشاهی اشکانی شدند. پادشاه اين سکاها که از خاندانی به نام «سورن» برخاسته بود، به عنوان يکی از شش نفر اشراف اصلی دربار اشکانی در آمد و افتخار گذاشتن تاج به سر شاهنشاه اشکانی نصيب او و خانواده اش شد. موقعيت اين سورن در دستگاه حکومتی اشکانی بعدها مهمتر شد و يکی از افراد اين خاندان به عنوان فاتح جنگ معروف حران (کرهه) بر عليه کراسوس رومی، به تاريخ و حتی افسانه های ايران وارد شد.
بعد از اطمينان از امنيت شرايط در شرق، مهرداد توجه خود را به غرب، خصوصا" به ارمنستان، معطوف کرد. در زمان مورد بحث، آرداواز پادشاه ارمنستان به طرف رومی ها متوجه شده بود. مهرداد در جنگی بر عليه اين پادشاه، او را شکست داد و پسرش تيگران را به گروگان گرفت. نوشته های تواريخ ارمنی نشاندهنده اينست که شخص ديگری به جای آرداواز در اين زمان حکومت را در دست گرفته بود. اما تيگران به مساعدت لشکريان مهرداد، توانست به تخت سلطنت ارمنستان بنشيند و به عنوان تشکر، منطقه معروف «هفتاد دره» را به مهرداد دوم هديه داد.
مهرداد با توجه به پيشرفتهای رومی ها در غرب آسيا، سفيری را به ملاقات لشکريان سولا، کنسول رومی و فرمانده لشکريان روم در کيليکيه فرستاد. پيش از اين زمان، هيمروس، حاکم ماد، در مسئله جنگ بين دمتريوس سوم و فيليپ سلوکی دخالت کرده بود و نفوذ اشکانيان را به سوريه نيز بسط داده بود. اين امر، اشکانيان را به همسايگان روم تبديل کرد. سياستهای توسعه طلبانه روم و واگذار کردن بخشهايی از آناتولی به پرگاموم و روذس، سلطنتهای يونانی نزديک به روم، از ديد مهرداد پنهان نمانده بود. از طرفی، سلطنت اشکانی نيز به همين سياستها گرايش داشت، هرچند که برعکس رومی ها، اشکانيان تنها به کنترل آسيای غربی تمايل داشتند و خيال فتح روم را در سر نمی پروراندند، در صورتی که فتح ايران از آرزوهای روم و فرماندهان آن بود. اين امر می تواند به موقعيت اقتصادی ايران و آسيای غربی دلالت کند که برای روميان دارای جذابيتهای بسياری بود، اما شرايط محدود اقتصادی و موقعيت نامطلوب جغرافيايی روم، فتح اين منطقه را برای اشکانيان توجيه نمی کرد.
در همين زمان، تيگران دوم ارمنستان و مهرداد ششم پونتوس، هردو از پادشاهان قدرتمند و متحد مهرداد دوم، آريوبرزن، پادشاه کاپادوکيه که به روم تمايل داشت را از سلطنت اين مملکت خلع کردند و پسر کوچک مهرداد ششم پونتوس را به تخت سلطنت کاپادوکيه گماردند(92 پ م). سولا، فرمانده رومی، با فتح کاپادوکيه، پسر مهرداد ششم را خلع کرد و دوباره آريوبرزن را به پادشاهی گمارد. دخالت مهرداد دوم اشکانی در اين جنگ، نخستين برخورد اشکانيان با روم و شروع بيش از 600 سال جنگ ايران و روم بود.
بعد از اين زمان، بيشتر توجه مهرداد به شرق ايران معطوف شد. با فتح مرو و بيشتر ماورالنهر، اشکانيان توانستند از پيشرفت صحرانشينان جلوگيری کنند و تجارت اين منطقه را در دست گرفتند. از اين ببعد، مهرداد بيشتر وقت خود را در شرق ايران گذراند. وقايع بعدی که از لوحه های بابلی و مدارک سکه شناسی موجود است، نشاندهنده تغييراتی در غرب شاهنشاهی است.



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

 اردوان دوم (يا اول به روايت يوزف ولسکی)، پسر فرياپيت و عموی فرهاد دوم، در اين زمان به عنوان جانشين فرهاد تاج برسر گذاشت. سکاهای مهاجم با شکست دادن اشکانيان در شرق، به طرف جنوب حرکت کردند و قسمتی از آنها در شهرب درنگيه (زرنج) ساکن شد و آنرا به نام خود، سکستان (سيستان) نامگذاری کرد. اين نفوذ سکايی در داخل خاک ايران، اثرات فرهنگی زيادی داشت که در بوجود آمدن عصر پهلوانی و ادبيات حماسی نقش بزرگی را ايفا کرد.
در همين زمان (130-135 پ م)، صحراگردانی که متشکل از چند قبيله مختلف، شامل سکاها و تخاری ها، بودند و در منابع چينی با عنوان «يوئه-چی» شناخته می شوند، به حکومت يونانی بلخ حمله کردند و اين سلسله را که آخرين مقاومتگاه يونانيان در شرق محسوب می شد، نابود کردند. به نظر می آمد که هجوم صحراگردان در حال نابودی همه قدرتهای فلات ايران بود. اردوان نيز در اين زمان در جنگی با سکاها کشته شد و وظيفه غلبه بر سکاها و دوباره مستحکم کردن قدرت اشکانی را به پسرش مهرداد دوم، واگذار کرد.



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,

 

 

بیوگرافی و زندگینامه

آغاز سلطنت فرهاد دوم مقارن بود با حمله قبايل صحراگرد از طرف شمال شرق به شاهنشاهی اشکانی. از طرف ديگر، آنتيوخوس هفتم، برادر دمتريوس که زندانی اشکانيان بود، به خيال بازپس‌گيری بابل و ماد، به ايران لشکر کشيد (130 پ م). اقدام اوليه‌ی آنتيوخوس موفقيت‌آميز بود و بعد از شکست دادن نيروهای پارت در سه جنگ، موفق به تسخير بابل و ماد شد. فرهاد دوم ظاهرا" به هدف وقت‌کشی، وارد مذاکرات صلح با آنتيوخوس شد که شرايط غيرقابل‌قبولی نظير قبول برتری سلوکيان را درخواست می‌کرد. فرهاد دوم مذاکرات را به تاخير انداخت و درهمين‌حال، به استخدام سربازان مزدور از بين سکاها دست زد.
در اين زمان، آنتيوخوس که درصدد گذراندن زمستان 129 پ م در ماد بود، سربازان خود را در سراسر اين ايالت پخش کرد و خورد و خوراک آنها را به دوش اهالی محلی گذاشت. جاسوسان و ماموران فرهاد نيز در حال تحريک اهالی ماد به شورش عليه سربازان سلوکی بودند. از طرف ديگر، فرهاد، دمتريوس دوم را با سربازان پارتی به سوريه فرستاد تا به طرح ادعای خود بر سلطنت سلوکی، موقعيت برادرش آنتيوخوس هفتم را ضعيف کند.
در آخر، ظلم‌های آتانئوس، فرماندار سلوکی و اقدامات مامورين فرهاد، باعث شد که اهالی ماد به قتل عام سربازان سلوکی دست بزنند و باقيمانده لشکر آنتيوخوس نيز به دست نيروها پارتی از ميان برداشته شوند. در اين جنگ، آنتيوخوس به قتل رسيد، ولی فرهاد جسد او را با احترام به سوريه فرستاد. اين، آخرين اقدام سلطنت سلوکی عليه اشکانيان به شمار می‌رفت و بعد از اين، پادشاهان سلوکی که از جانب شرق با شاهنشاهی اشکانی و از جانب غرب با رومی‌ها در برخورد بودند، به پادشاهانی محلی در سوريه تبديل شدند.
نقشه فرهاد در اين زمان، حمله به سوريه و فتح اين ايالت مهم بود، اما شورش سربازان سکا که برخلاف تصورشان، بدون امکان غارت مجبور به ترک لشکر پارتی شده بودند، اين نقشه را متوقف کرد. فرهاد دوم حاکمی به نام هيمروس را به حکومت بابل منصوب کرد و اين حاکم، تمام يونانيانی را که از آنتيوخوس طرفداری کرده بودند کشت يا به بردگی در ماد فروخت. خود فرهاد برای جنگ با سکاها به ماورالنهر رفت، اما سربازان سکا که از دريافت نکردن مزد محروم شده بودند، به جنگ با فرهاد پرداختند و حتی به بين‌النهرين نيز حمله کردند. فرهاد و مزدوران مقدونی که از سپاهيان آنتيوخوس به او پيوسته بودند، در جنگ با سکاها شکست خوردند و فرهاد دوم در سال 128 کشته شد.

 



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

مهرداد اول در سال 171 به تخت اشکانی تکيه زد، هرچند که امروزه تاريخ دقيق جلوس او مورد ترديد است و تحقيقات جديد، سال 165 پ م را نيز پيشنهاد می‌کند. از حداقل ده سال اول سلطنت او خبر موثقی نداريم و به نظر می‌آيد که بيشتر وقت او به مستحکم کردن قدرتش در پارت و هيرکانی (يعنی تمام قلمرو او در آن‌زمان) گذشته است.
در اين زمان، دولت سلوکی در آشوب به‌سرمی‌برد. پادشاه سلوکی، آنتيوخوس چهارم اپيفانوس که توانسته بود مصر را فتح کند، به دستور روم، قدرت جديد مديترانه، مجبور به ترک مفتضحانه آنجا شده بود. تلاشهای او در به‌دست‌آوردن دوباره‌ی قدرت در ايالات شرقی (ماد و عيلام) نيز کمابيش ناموفق بود و فقط توانسته بود يکی از سردارانش به نام تيمارخوس را به حکومت ماد بگمارد. مرگ آنتيوخوس چهارم در سال 164 پ م در گابه (جی، اصفهان) باعث بروز درگيری‌هايی در امپراتوری سلوکی برسر جانشينی او شد. در آخر سلطنت سلوکی به دمتريوس دوم تعلق پيدا کرد که در زمان او، جنگ‌های مهرداد برای کسب ماد و بين النهرين اتفاق افتاد.
در اين مدت، مهرداد توانسته بود با گسترش قدرت خود در شرق، به ايالت درنگيه (زرنج) نيز دست پيدا کند و در شمال غرب، قدرت خود را بر تپورستان (تبرستان يا مازندران امروز) اعمال کند. در اين زمان، سلطنت بلخی-يونانی«‌اوتيدم‌» نيز به دو قسمت تقسيم شده بود و شاخه‌ی شرقی آن در زير حکومت دمتريوس، پسر اوتيدم، در شمال هند حکومت می‌کرد، در حالی‌که در خود بلخ، غاصب جديدی به نام اوکراتيدس، حکومت را به چنگ آورده بود. مهرداد اول در اين زمان اقدامی برعليه پادشاهان يونانی بلخ نکرد و تنها به مستحکم کردن مرزهای شرقی خود پرداخت. دور نيست که حمله‌ی بعدی سکاها به بلخ را تحت تاثير تشويق‌های مهرداد بدانيم که از سکاهای همخون خود (فراموش نکنيم که پرنی‌ها، اجداد مهرداد، خود از قبايل صحراگرد نزديک به سکاها بودند) برای ضربه زدن به مقدونی‌ها کمک خواسته.
به‌هرحال، اولين پيشرفت بزرگ مهرداد، حمله به ماد در سال 148(يا 145) پ م بود. پيش از اين تاريخ، تيمارخوس، حاکم سلوکی ماد، برعليه آنتيوخوس ششم و الکساندر بالاس شورش کرده بود و خود را پادشاه مستقل ماد خوانده بود. منابع يونانی برسر مسئله خلع تيمارخوس متفق‌القول نيستند. برخی از روايات (از جمله يوستينوس) خبر از شکست او به دست مهرداد می‌دهند، در حالی‌که روايات ديگر، خلع او را به دمتريوس اول سلوکی نسبت می‌دهند و مهرداد را شکست‌دهنده حاکم سلوکی می‌دانند که دمتريوس برای ماد تعيين کرده بود.
به‌هرصورت، در سال 145 پ م، ماد قطعا" جزء قلمرو مهرداد اول بوده که حاکمی پارتی بر آنجا گمارده است (يونانی: باکازيس؛ احتمالا" بغزاد در پارتی). فتح ماد به معنی همسايه شدن شاهنشاهی پارت با بابل و عيلام، دو مرکز مهم اقتصادی و سياسی در آن زمان بود. در سال 142 يا 141 پ م، مهرداد موفق به فتح سلوکيه-بر-دجله (پايتخت شرقی سلوکيان) و بابل شد و به عنوان شاه بابل و «شاهنشاه» تاج‌گذاری کرد و سکه زد.
در اين زمان، خبر حمله سکاها به مرزهای شمال شرقی به غرب کشور رسيد. مهرداد خود با قسمتی از نيروهايش به پارت بازگشت تا برعليه سکاها ايستادگی کند و اختيار نيروهای غربی را به سرداران و اشراف داد. اين مسئله به عنوان نخستين نمونه‌ی دخالت اشرافيان پارتی در اداره حکومت اشکانی، مورد توجه خاص است. لشکريان پارت در سال 141 پ م، سپاهيان کامناسکرس، پادشاه عليمائيد، را که به آپاميا حمله کرده بودند شکست دادند و شهر شوش را به تصرف درآوردند و به نام مهرداد سکه زدند، عملی که به معنی دست‌نشانده‌شدن سلطنت عليمائيد بود.
در سال 140، دمتريوس دوم، پادشاه سلوکی، به درخواست يونانيان بابل، به بين‌النهرين حمله کرد و خيال داشت که قدرت سلوکی را به اين منطقه بازگرداند. لشکريان دمتريوس در 139 از پارتی ها شکست سختی خوردند و شخص پادشاه سلوکی به اسارت درآمد و به هيرکانی (گرگان)، نزد مهرداد فرستاده شد. مهرداد که می‌دانست خواهد توانست از وجود دمتريوس استفاده کند، او را در دربار خود نگاه داشت و دخترش «گلگونه» (روذوگونه در يونانی) را به ازدواج او درآورد.
مهرداد اول، بزرگترين فاتح اشکانی، در سال 138 پ م در گرگان درگذشت و سلطنت را به پسر ارشدش فرهاد دوم واگذار کرد. سلطنت مهرداد، آغاز دولت اشکانی به معنی يک شاهنشاهی بود و اقدامات او در اداره کشور و بخصوص سياست‌های او در مورد يونانی‌ها، الگويی برای جانشينان او شد.



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

نام اصلی او مشخص نیست و فری یاپت در اصل حکم لقب او بوده است ، وی پسر اردوان اول بود که پس از درگذشت وی در سال 196 قبل از میلاد به قدرت رسید ، دوران حکومت او به صلح و آرامش گذشت ، در روایتی آمده است که مردم به دلیل علاقه بسیار زیاد به او ، جسدش را سوزاندند و خاکستر آن را قسمت کردند و هر کس ذره ای از آن خاکستر را برداشت و همراه خود نگه داشت . مدت حکومت فری یاپت 15 سال یعنی از سال 196 تا 181 قبل از میلاد بود .  



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

تیرداد اول برادر اشک اول بود که پس از کشته شدن او به قدرت رسید ، تیرداد با سکا ها پیمان اتحاد بست و با سپاهی از سکاها بار دیگر عازم پارت شد ، اما در همان هنگام دیودورت درگذشت و پسرش به قدرت رسید . تیرداد اول با پسر دیودورت وارد مذاکره شد و او را از اتحاد با سلکوس دوم برحذر داشت ، و به طرف خود جلب کرد . در جنگی که رخ داد ، سلوکوس دوم شکست سختی خورد و به طرف سوریه عقب نشینی کرد ، لیک پس از فراهم آوردن سپاهی بار دیگر به جنگ تیرداد اول رفت ، به روایتی که صحت آن چندان مشخص نیست در آن جنگ که در سال 247 قبل از میلاد رخ داد ، نیز شکست خورد و اسیر گشت . این سال مبدا تشکیل دولت اشکانیان محسوب می گردد . تیرداد اول با درایت بسیار به تحکیم مبانی دولت تازه تاسیس پرداخت ، و در نقاط صعب العبور و مستجکم به ساختن دژها و ساخلوها و استحکامات پرداخت ، در همین رابطه شهر دارا را در حدود دره گز در خراسان بساخت و به عنوان پایتخت خود قرارداد . تیرداد نیز مانند هخامنشیان عنوان شاه بزرگ را برای خود برگزید . به روایتی اشکانیان خود را از نسل هخامنشیان می دانستند . و بر این اساس ، فری یاپت – پدر ارشک و تیرداد اول – پسر اردشیر دوم هخامنشی بوده است . صحت این ادعا نه قابل تکذیب و نه قابل اثبات است ، لیک آنچه مهم است ، این نکته می باشد که اشکانیان بهتر بود برای قدرت یابی بر  ضد سلوکیان ، بکوشند تا تعصب ملی ایرانیان را تحریک کنند و حاکمیت خود را نوعی احیای شاهنشاهی از دست رفته جلوه گر سازند . درگذشت تیرداد اول به سبب پیری بود . مدت حکومت او 34 سال یعنی از سال 248 تا 214 قبل از میلاد بود .



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
 
تاريخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:,

 

بیوگرافی و زندگینامه

به روایت ژوستین ،ارشک شخصی بی نام و نشان بود که مدتها به راهزنی اشتغال داشت . وی پس از اعلام استقلال دیودوت ، از او پیروی کرده ، با دسته ای از راهزنان به پارت آمد و آندروگوراس والی پارت را شکست داد . سپس گرگان را گرفت و قشونی نیرمند ترتیب داد ، زیر از سلکوس – آخرین شاه سلوکیان – درهراس بود . سپس با پسر دیودوت عقد اتحادی بست و سلوکوس را شکست داد ، ارشک در سال 248 قبل از میلاد در یکی از جنگها علیه سلوکوس کشته شد . برخی معتقدند که ارشک تنها آغازگر قیام بود ، لیک موفق به تشکیل حکومت نگشت و این مهم را برادرش – تیرداد – به انجام رسانید ، در هر حال مدت حکومت و یا قیام ارشک 2 سال از سال 250 تا 248 قبل از میلاد بود



ارسال توسط حسام الدین متصدی زرندی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

اسلایدر